سرخط خبرها

درباره یک فقر فرهنگی که به چهره شهر آسیب‌ می‌زند

  • کد خبر: ۲۰۹۳۶۵
  • ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۸
درباره یک فقر فرهنگی که به چهره شهر آسیب‌ می‌زند
چند روایت درباره آن‌دسته از شهروندانی که با ریختن زباله چهره شهر را نشانه گرفته‌اند.

به گزارش شهرآرانیوز جای شهر با سطل‌های زباله عوض شده است که برخی شهروندان زباله‌هایشان را بی‌محابا در محیط رها می‌کنند؟ چرا پرتاب کردن زباله آن قدر عادی شده است که گاهی وقت‌ها کف خیابان‌ها، داخل جوی‌های آب، پای درخت‌ها و حتی روی شاخه‌هایشان زباله‌ها بیشترند نسبت به داخل سطل‌های زباله و این موضوع آن‌قدر طبیعی است که معمولا به آن فکر هم نمی‌کنیم.

کسانی که کوچه و خیابان‌های شهر را به این حال و روز می‌اندازند نه به بهداشت فکر می‌کنند و نه به پیامد‌های زیر پا رفتن زباله‌ها. از همین‌رو سعی کردیم این‌بار نگاهی عادی به زباله‌های رها شده در شهر نداشته باشیم و به‌صورت میدانی، با شاخک‌های تحریک شده نسبت به زباله‌ها، رفتار شهروندان را زیر ذره‌بین ببریم.

پلاستیک‌های روشن، کف خیابان

یک بار تصمیم گرفتم در زمان پیاده‌روی هر زباله‌ای که کف خیابان دیدم را بردارم تا به واسطه آن زباله پلاستیکی یا پوست میوه برای یک شهروند حادثه تلخی پیشامد نکند. ابتدا تصورم این بود که زباله زیادی در خیابان‌ها نیست، مگر یکی دو پوست پلاستیکی کیک و کلوچه یا گاهی یک پوست موز که کودکی بازیگوش در خیابان رها کرده است، اما وقتی خواستم تصمیمم را اجرایی کنم با مشاهدات عجیبی روبه‌رو شدم. ابتدا از پارکینگ خانه شروع کردم، به‌غیر از کاغذ‌های تبلیغاتی که از زیر در به داخل انداخته بودند و هر کدامشان به سمتی افتاده بود، یکی دو کیسه پلاستیکی خالی هم رها شده بود.

چند قدم جلوتر، جلو یکی از خانه‌ها انواع زباله پخش شده بود. زباله‌هایی که مشخص بود آخر شب و بعد از ساعت جمع‌آوری جلو در قرار گرفته‌اند و در طول شب هم گربه‌ها زحمت به‌هم پاشیدن آن‌ها را کشیده اند. ابتدا زباله‌های کوچک را با پا به گوشه‌ای هدایت کردم تا دست‌کم برای شهروندان اتفاقی نیفتد، ولی کم‌کم دیدم تا چشم کار می‌کند در هر کوچه و خیابانی یک پلاستیک رها شده است. گویی برای برخی شهر به‌مثابه یک زباله‌دان پرنشدنی است.

رهاکردن زباله‌ها کنار سطل زباله

پیش از اینکه به ایستگاه برسم، خط اتوبوسی که می‌خواهم سوار شوم می‌رود و باید تقریبا ۱۰ دقیقه‌ای منتظر بمانم. هم‌زمان خانمی به ایستگاه می‌رسد و همان پرسش‌های مرسومی که همه افراد در ایستگاه‌های اتوبوس از یکدیگر می‌پرسند را از من می‌پرسد. کمی بعد از داخل کیفش کیک کوچکی را بیرون می‌آورد و بسته‌اش را باز می‌کند.

درحالی که جلو سه مخزن بزرگ زباله ایستاده است، پوست کیک را پشت سرش می‌اندازد و شروع به خوردن کیک می‌کند. هر‌قدر تلاش می‌کنم تا زشتی کارش را فراموش کنم، نمی‌توانم. رو به خانم می‌گویم: مگر اینجا سطل زباله نیست که پوست کیکتان را روی زمین انداختید. خنده‌ای تحویلم می‌دهد و می‌گوید: این‌قدر گرسنه‌ام که سطل را ندیدم. همین حالا می‌روم و زباله را داخل سطل می‌اندازم.

پوست‌های تخمه روی پای مسافر

تخمه شکستن در اتوبوس! گویا برخی در هیچ جایی نمی‌خواهند دست از عادت‌های اشتباه خود بردارند. شهروند بی‌ملاحظه نه‌تن‌ها در اتوبوس که وسیله حمل‌ونقل عمومی است، بلکه مقابل چشم همه تخمه می‌شکند و پوست‌هایش را کف اتوبوس می‌ریزد. یک لحظه نگاهم به کفش‌هایم می‌افتد و می‌بینم رویشان پر از پوست تخمه است.

درحالی که خشم همه وجودم را گرفته است، یک نفس عمیق می‌کشم و آرام به مسافر بی‌ملاحظه می‌گویم: خانم این پایین را ببینید! مسافر نگاهی به کفش‌هایم می‌اندازد و با شرمندگی دست از تخمه شکستن می‌کشد. برای این افراد مهم نیست که کجا هستند، در پارک، اتوبوس یا هر مکان عمومی و طبیعی دیگری. کاش بی‌ملاحظگی برخی در همین اندازه باشد و دست‌کم برای ظاهر دیگر مسافران احترام قائل باشند.

پرتاب کردن ته‌سیگار از خودرو

پشت چراغ قرمز عجله‌ای برای سبز شدن چراغ ندارم. هیچ اتفاق ناهنجاری نیست و آرامش برقرار است، ولی انگار همیشه باید کسی نظم و آرامش را برهم بزند. راننده‌ای شیشه خودرواش را پایین می‌آورد و پاکت سیگارش را توی خیابان پرتاب می‌کند. این پا و آن پا می‌کنم که از ماشین پیاده شوم و بروم پاکت را بردارم و به‌طعنه از آن آقای بی‌ملاحظه عذرخواهی کنم.

درحال کلنجار رفتن با افکارم هستم که راننده دیگری ته‌سیگارش را به سمت چمن‌های حاشیه خیابان پرتاب می‌کند. درست معلوم نیست این افراد چه تصوری از زباله دارند که ته‌سیگار یا پاکت آن را جزو زباله‌ها به‌حساب نمی‌آورند، درحالی که ته‌سیگار‌ها پسماند‌های کوچکی هستند که نه‌تن‌ها محیط شهری را نازیبا، بلکه به محیط زیست و سلامت افراد آسیب وارد می‌کنند.

نان‌ِ خشک آویزان شده به شمشاد

در یک بعدازظهر بهاری در زمستان امسال کمی پیاده‌روی می‌کنم. از کنار باغچه‌های پیاده‌رو راه می‌روم که ناگهان مشاهداتم متعجبم می‌کند. نان‌های خشک شده روی شاخه‌های شمشاد آویزان است. مقابل باغچه هم یک ساختمان چندطبقه است که شهروندی از آنجا به تماشای خیابان ایستاده است. قضاوت اینکه پرتاب کردن نان‌ها کار او باشد کار درستی نیست، ولی بار‌ها شهروندانی را در حین پرتاب زباله از پنجره یا جلو در خانه‌شان دیده‌ام.

این دسته از شهروندان «شوتینگ» را خود به‌عهده دارند و هر زمان که احساس می‌کنند زباله‌های تولیدی‌شان به کفایت رسیده و دیگر تحمل ماندنشان در خانه را ندارند، از هر دریچه‌ای آن زباله‌ها را به بیرون از خانه پرتاب می‌کنند. البته دیگر کار از کیسه‌های زباله گذشته است و پارچه‌های زیر سفره را هم از پنجره به داخل خیابان می‌تکانند.

کار برخی که دیگر نوبر است، این دسته افرادبا اینکه مواد بازیافتی را جمع می‌کنند، ولی پسماند‌ها را نه تحویل ایستگاه‌های مبادله می‌دهند و نه از برنامه‌های کاربردی استفاده می‌کنند که درخواست بدهند برای تحویل گرفتن مواد بازیافتی به نشانی‌شان بیایند. باورشان این است که فقط باید پسماند‌های خشک را از زباله‌های‌تر جدا کرد و وقتی حجمش چشمگیر شد آن‌ها را به داخل خیابان شوت کرد.

صاحبان مشاغل؛ شهر ما خانه ما

هر روز از مقابل گل‌فروشی‌اش عبور می‌کنم. بی‌توجهی‌اش به مصرف زیاد آب و رها کردن ورق‌های پلاستیکی شاخه‌های گل، بار‌ها برای خودم حادثه ساز شده است. پلاستیک‌های شفاف را از دور شاخه‌های گل باز و آن‌ها را در پیاده‌رو رها می‌کند. یک‌بار که برای رسیدن به اتوبوس با عجله از آن محدوده عبور می‌کردم، یکی از همان پلاستیک‌ها زیر پایم آمد و طوری روی سطح خیس موزاییک‌ها سر خوردم که همیشه با کابوسش زندگی می‌کنم.

به‌غیر از آقای گل‌فروش، همسایه میوه‌فروشش هم توجه چندانی به ریختن زباله‌ها در سطل ندارد. پوست‌ها و بقایای میوه‌ها، برگ‌های کاهو و سبزی‌ها را داخل جوی آبی که مقابل مغازه‌اش هست، رها می‌کند. با اینکه کنار همان جوی آب یک سطل زباله بزرگ گذاشته است، راه آسان‌تر یعنی پرتاب کردن زباله‌ها در جوی آب را انتخاب می‌کند.

سرگرم بودن گربه‌ها با زباله‌ها

گذاشتن زباله‌ها مقابل در، سر ساعت‌۹ برای خیلی از شهروندان هنوز یک پیامی است که می‌دانند و عمل نمی‌کنند. بعضی از شهروندان کیسه‌های زباله‌شان را در هر زمان از روز، بیرون از خانه و کنار جوی رها می‌کنند که همین کار سبب گرفتگی جوی‌ها در زمان بارندگی می‌شود.

بطری‌های نوشابه و آب معدنی، ظرف‌ها و لیوان‌های یک‌بار مصرف غذا، پاکت‌های آب‌میوه و اشیای جورواجور دیگر هر روز به سمت باغچه‌ها و جوی‌ها از سوی برخی از شهروندان بی‌ملاحظه پرتاب می‌شوند. گویی هر چاله و فرورفتگی در خیابان‌ها جای انداختن زباله‌هاست و متأسفانه این کار آن‌قدر طبیعی شده است که مردم هم به سادگی از کنار آن می‌گذرند.

کاسبی با زباله‌ها و نازیبایی شهر

با اینکه شهرداری اقدام به نصب سطل‌های زباله و جا‌گذاری مخزن‌های بیشتر در محلات شهر می‌کند، زباله‌های بیشتری در خیابان‌ها و کوچه‌ها می‌بینیم. به‌ویژه با فعالیت زباله‌گرد‌ها که واکنش عکس دارند و همان مقدار زباله‌های داخل مخازن و سطل‌ها را هم بیرون می‌کشند و پس از برداشت آنچه دنبالش هستند، بقایا را رها می‌کنند. بیشتر وقت‌ها می‌بینم داخل سطل زباله خالی، ولی کنار آن پر از زباله است. با همه این مصداق‌ها همیشه این پرسش مطرح است، واقعا چرا زباله می‌ریزیم؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->